loading...

حالمون قشنگ:)

Content extracted from http://livelaughlove.blog.ir/rss/?1743919817

بازدید : 6
پنجشنبه 20 فروردين 1404 زمان : 22:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حالمون قشنگ:)

خب الان 20 فروردینه:)

یه ماه و هفت هشت روز نبودم خیلی اتفاقا افتاده و سال جدید شده که بریم یه پست بلند و طولانی داشته باشیم یه دل سیر حرف بزنم

عااا بزار ببینم اخرین بار تا کجاها گفتم. خب خاله اممتاسفانه فوت شداز ICU در اومد و دوباره رفت ICU و یه روز بعدش ایست قلبی کرد. اتفاق ناراحت کننده‌‌‌ای بود. برای من سختیش اینجاست که آدم‌های معدود نزدیک و اطرافم رو دارم هی تک به تک از دست میدم و تک تک اشک‌هایی که ریختم به خاطر تنهایی خودم بود. از اینکه واقعا کسی برام نمونده. از اینکه اگه عروسی کنم آدم‌های زیادی نیستن که دیگه دعوتشون کنم. آدم‌هایی که دوست داشتم توی این لحظات شاد پیشم میبودن و خوشحالیم رو توی اون لحظه با اونا تقسیم میکردم. برای آخر ماه وقت مشاوره گرفتم و احتمالا در مورد همین موضوع باهاش صحبت کنم.

خلاصه که یه بخشی از عیدمون اینجوری رفت و بعدشم یکم مریض شدم. از اتفاقای خوب بخوام بگم. تغییرات اساسی‌‌‌ای توی خونه دادیم. مبلا و فرشامون رو عوض کردیم. موکت جدید انداختیم که زیادی روشنه و خیلی زود کثیف میشه. میز ناهار خوری جدید گرفتیم و یه ساعت خیلی قشنگ از اینا که پایه دارن خریدیم. خیلی خیلی محیط خونه بهتر شد و خوشحالم بابتش. موهام خیلییییییی بهترن. خیلی امیدوارم تا شش ماه دیگه به حدی برسه که یه دست شده باشه و دیگه بشه بلندش کرد. دیگه به این نتیجه رسیدم که یا کوتاه کوتاه میمونه یا مثل آدم بلند میشن. در نتیجه فعلا همیشه کوتاهن😅😅 فردا هم راستی باز وقت PRP دارم.

عا دیگه اینکه تز رو که کاری نکردم. اصلا فرصت نشد. دل و دماغشم نداشتم. یه ذره میخوام برای کارگاه بیشتر وقت بزارم هم یه درآمدی داشته باشم و هم اینکه بیمه ام رو رد کنم و هم اینکه یکم به برادر کمک کرده باشم. در نتیجه یه برنامه ریزی دقیق باید داشته باشم که به همه کارام برسم. سه شنبه اومدم و فردا برمیگردم که یه سری کارا رو بکنم و بعدش میام که بشینم پای پروپوزال که ایشالاه سریع تمومش کنم تا اخر فروردین و ایشالاه بتونم خیلی همه چی خوب جلو رفته.

آخ آخ عیدی عین خرس غذا خوردم و کیلو چاق شدم. راستی بزار ببینم اون هدف‌هایی که گذاشتم چی شدن😂 خب به نظرم به هدف‌ها خیلی توجه نکنیم😅😅اره حسابی توپولی شدم و شدم 120 ولی دیه میخیوام لاغر کنم. خدا شاهده😅😅

توی عید دو سه وعده غذای سنگینم درست کردم در حد 20 نفر اینا. یکیش دو سه روز بود خالم فوت شده بودم و یه ماکارونی درست کردم و خیلی خوب شد و اولین بار بود اینقدر ماکارونی درست میکردم و یه بارم لوبیا پلو سنگین گذاشتم که اونم خیلی خوب شدش و کلا عید خیلی از نظر غذایی خوب بود😅😅 یه عالمه غذاهای خونگی و خوب خوردیم.

دیگه اینکه خیلی سعی دارم که قدر اطرافیانم رو تا هستن بیشتر بدونم. نمیدونم چند وقت دیگه کنارمن. سعی میکنم بیشتر ببینمشون و حالشون رو سعی کنم خوب کنم که بعدا حسرتی نداشته باشم. شاید یه سری خاطراتی که با خاله امداشتم رو هم اینجا بعدا بیام و بنویسم برای اینکه یادم نره و بمونه.

دیگه همینا امروز و فردا رو امیدوارم بشینم یکم برنامه ریزی کنم و به کارام برسم. امیدوارم امسال سال خیلی خوب و خفنی باشه برام و یه عالمه اتفاقای خوب بیوفته توش. حداقل اتفاقابی خوب بیشتر از بدا باشن.

همینا

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 78
  • بازدید کننده امروز : 78
  • باردید دیروز : 6
  • بازدید کننده دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 91
  • بازدید ماه : 94
  • بازدید سال : 582
  • بازدید کلی : 603
  • کدهای اختصاصی