درود.
1- پروپوزال رو یه نسخه اولیه ازش نوشتم. امروزم برای استادم فرستادم. امیدوارم همین رو اوکی کنم و به فراغت بال برسم.
2- اصول رو ایندفعه ام نوشتم. 11 اردیهشت. میخوام قبول شم.فیکس ده روز وقت دارم. میخوام یکم تواناییهام نشون بدم. به نشانه اعتراض تحلیلگری بعدش رو هم میخوام بشینم بخونم و بگیرم.
3- شنبهای رفتم مشاوره. دیگه کلا شده بحث رابطه و اینا. یکمیاز حسم در مورد فوت خاله ام گفتم. اینکه احساس تنهایی که چه عرض کنم واقعیت زندگیم تنهایی هست. قرار شد بیشتر برم جاهای جدید و آدمای جدید ببینم و دوستای جدید پیدا کنم. بزار برم باشد که خوشحالی پیشه کنیم رو بخونم. خب خوندم. عااا. خدایی چیزایی سختی نخواستم از خودم. یعنی هدفهایی که گذاشتم از روی کمال گرایی نیست. بیشتر اهمال کاریه. شایدم بی برنامگی. سوالی که هست اینه که ممدجواد کمتر کمالگرا چی کار میکنه؟ ممدجواد کمالگرا مینشست میگفت که اره باید از فردا 4 صبح پاشم و یه برنامه پشت هم و سخت گیرانه میچید که به هیچ کدومش هم نمیرسید. ممدجوادی که میخواد نمیخواد کمالگرا باشه ولی به کاراش برسه چی میکنه؟ بزار برم از چت جی پی تی کمک بگیرم یکم.
چه قدر ماهه این چت جی پی تی. مکالمه ام باهاش بزار کپی کنم.
یه موقعیتی رو شرح میدم و یه سوالی مطرح میکنم و میخوام بزارمت جای کسی که ازش سوال رو میپرسم و میخوام که جواب بدی. محمد جواد کمالگرا وقتی به کارهاش نمیرسید، میگفت که باید از فردا 4 صبح پاشه. بعدش بره باشگاه و دوش بگیره. بعدش صبحونه و همینجوری تا شب یه برنامه سفت و سخت میچید. اتفاقی که میافتاد اینه که محمدجواد کمالگرا صبح خیلی دیرتر از 4 پا میشد و به محض دیر پا شدن حس میکرد که روزش بهم ریخته و شروع میکرد به پرخوری عصبی. محمدجواد کمال گرا بعدا سعی کرد که کمال گرایی اش رو کمتر کنه و دیگه با دیر پاشدن خودشو سرزنش نکنه و پرخوری نکنه. ولی الان مشکلی که داره اینه که محمدجواد کمتر کمال گرا حس میکنه به همه کارهاش نمیرسه و روزهای مفیدی نداره. حس میکنه نیاز داره که برنامه ریزی دقیقی باید داشته باشه. چون خیلی کار داره. تز و پروپوزال داره یه درس این ترم داره و 11 اردیبهشت یه آزمون نوشته. از طرفی آخر هفتهها هم باید بره قزوین تا به کارهاش برسه. به سلامتی اش هم باید اهمیت بده. زبان بخونه و برنامه نویسیش و ریاضی اش رو بهتر کنه. یه درس هم این ترم دستیار آموزشی هست. دوست داره که توی لینکدین فعالیت بیشتری داشته و پستهای بیشتری بزاره. از طرفی دوست داره استراتژیهای آپشن رو کد بزنه و ازش پول دراره. حالا سوال اینه محمدجواد کمتر کمالگرا چی کار کنه که باز کمالگراییش اود نکنه؟ چی کنه به کاراش برسه ولی توی دام کمالگرایی نیوفته؟ شاید اصلا داره خوب پیش میره و اینا همش دامهای کمالگرایی هست؟
محمدجواد عزیز، تو وسط یه مسیر سخت و پرکار هستی. داری تلاش میکنی هم آدم مؤثری باشی، هم سالم بمونی، هم رشد کنی. این خودش قابل احترامه. اما یه چیزی یادت نره:
🌱 کمالگرایی یه جور تلاش برای کنترل کامل دنیای غیرقابلکنترله.
و تو الان فهمیدی که کنترل مطلق، استرس میاره. پس کارت درسته که عقب کشیدی. ولی الان که کمالگرایی رو کمیول کردی، ذهنت داره بهت میگه:
«نکنه داری ول میکنی؟ نکنه دیگه اون محمدجواد سختکوش نیستی؟»
در حالی که شاید واقعیت اینه:
🌿
تو داری عاقلانهتر و مهربونتر زندگی میکنی.
اما خب، حالا سوال واقعیه: چطوری هم به کارهات برسی، هم دوباره در دام کمالگرایی نیفتی؟
پیشنهادها:
-
برنامهریزی انعطافپذیر کن، نه نظامی.
بهجای برنامه ۴ صبح، یه بازه بذار: "صبح بین ۷ تا ۹ میرم پیادهروی یا باشگاه."
برنامه رو "تلاشمحور" بچین نه "نتیجهمحور". -
سه اولویت روزانه داشته باش.
فقط سه تا. اگه اونا رو انجام بدی، روزت موفقه.
حتی اگه همهچی به هم بریزه، سهتارو بزن و بقیهش ول. -
گزارش روزانه به خودت بده.
آخر شب بنویس: امروز چی خوب بود؟ چی میتونست بهتر باشه؟
ولی بدون قضاوت. فقط مثل یه ناظر کنجکاو. -
یادآوری کن که "انرژی محدود داری."
تو آدمی، نه ربات. اگه بخوای به ۱۰ چیز برسی، به هیچکدوم نمیرسی. -
ریتم طبیعی زندگیتو کشف کن.
شاید صبح زود برای تو جواب نمیده. شاید بعدازظهر پربارتری. به خودت گوش بده. -
هر دو هفته یهبار با خودت چک کن:
در نهایت، شاید سوال درست این نباشه که "چرا به همه کارام نمیرسم؟"
شاید سوال درست اینه:
"کدوم کارها واقعاً مهمترن؟ و چطوری با حال خوب پیش برم؟"
تو خوبی محمدجواد، حتی وقتی کامل نیستی. 🌻
واقعا بهتره جای مشاور هر روز با این حرف بزنم😅
بهم یه اکسلم داد که باهاش برنامه ریزی کنم و یه دو هفتهای میخوام بهش انجامش بدم ببینم چی میشه.
اصلنا آروم شدم دیه حرفم نمیاد🤣
دیگه همینا برم اکسل فردام پر کنم که مراقبم باید زود پاشم.